اطلاعات تماس

علی آسور

سایر اطلاعات

علی آسور

هم سن آهن.
هم سن برف
هم سن باروت
هم سن شمعدانی های روی دیوارند
کودکان جنگ.
...................

نیوتن برای جاذبه
ادیسون برای برق
و نرون برای جنگ به این دنیا آمد.
ولی دلیل تولد من کمی فرق دارد.
من آمده ام که هر ثانیه و در همه جا
صادقانه
تو را دوست داشته باشم.
................

تو باید حداقل دوبار
به جای حداقل دو نفر
زندگی کرده باشی .
تا صلاحیت این را داشته باشی که
هر روز بگویی،
زندگی اساسا زیباست یا نه؟!!!!
...................

در هیچ بهاری بر نمی‌گردد
آن پرنده ای که
پاییز وطن را
هجرت کرده است.
............

به جای کوه
دل بکن.
ای
از یاد رفته
...........

فقط این مسیح نبود که مردگان را زنده میکرد
اگر میگویی نه!!
سال که نو شد برایش این را بنویس.
«آشتی»
..........

خواستی برو
رفتنی میرود .
ولی فقط من را دوباره به همان حال و جای اولم برگردان.
به پشت دیوارهای بلند برلین.
‏و زندان های یخ زده ی استالین
............

شاید انتظارش را نداشته باشی.ولی
آن که می‌تواند هر روز تو را بکشد .مرگ نیست
«امید» است.
............

خارهای رز را که دیدی
یادی کن از شبدر
که با تمام برگ هایش
قلب میروید.
.............

خدای آبادی را نمیدانم
ولی خدای آزادی جنگ است