ویکی‌ویزیت
  • خانه
  • کاربران
  • مشاغل
  • جست‌وجو
  • ورود/ ثبت‌نام
  1. خانه
  2. نوشته‌ها

گل را به عطروبوي رها گشته كار نيست

توضیحات
نوشته شده توسط: محمود حاتمی هوليقی
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 03 دی 1401
بازدید: 423
گل را به عطروبوي رها گشته كار نيست
هجران بلبل از دم پائيزو خارنيست
باران هميشه باطرب ايد به باغ وراغ
باهرنسيم ونم نم باران بهار نيست
دل بي قرار جلوِ ياراست ونوبهار
باغ وبهار هست وليكن قرارنيست
صياد از شكار مي رمدو ، يارازنگار
ياراز دياررفته كسي درديارنيست
حلاجها زمان بزمان بار دارهاست
درداربارهست ،ولي باغ ،بارنيست
يك دشت لاله منتظر بغض ابرهاست
پائيز در پيام زمان پايدار نيست

٩٩/٧/١٧07:23 PM
 

هرلحظه من از جام جهان باده زدم

توضیحات
نوشته شده توسط: محمود حاتمی هوليقی
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 03 دی 1401
بازدید: 448

هرلحظه من از جام جهان باده زدم
گه بامن من زدم گه افتاده زدم
هـرگاه كه من بود مني مست نبود
تابوسه افتاده به سجاده زدم

حاتمي

سروده ميشود آيا ؟

توضیحات
نوشته شده توسط: محمود حاتمی هوليقی
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 19 آبان 1401
بازدید: 447

ميشود آيا بسر شانه ها
شانه زني بر پر پروانه ها
ميشودايابه نهي تيغ تيز
بركف محجوري ديوانه ها
ميشودازسفره بي رونقي
نان بنهي دامن بيگانه ها
ميشود حكمي بدهي دشت را
سبز نبايدبشود دانه ها
گمشده در ائينه پندارها
راس حكومت همه ديوانه ها
ازكرم حاكم عمامه دار
ملك بدل گشته به ويرانه ها
شيخ دغل بازو فريبند خو
برده صفا ازهمه كاشانه ها
لعنت ونفرين بتو اي شيخ باد
سوخته كين ات پرپروانه ها

حاتمي

سروده زندگی هديه منشور خداست

توضیحات
نوشته شده توسط: محمود حاتمی هوليقی
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 19 آبان 1401
بازدید: 443

زندگی هديه منشور خداست
ادم اما بدم اميخته نيست
عالم ان نيست كه در منظر ماست
چشمه در كوزه ما ريخته نيست

سروده غزالی بچه آهوئی بدشت اندر دمن ديدم

توضیحات
نوشته شده توسط: محمود حاتمی هوليقی
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 04 آبان 1401
بازدید: 450

غزالی بچه آهوئی بدشت اندر دمن ديدم

به رقص آورده بادی باغ ياس و ياسمن ديدم
نشانی از بدخشان در لبش شيرين سخن ديدم
وجودش گوهری ناياب دُری از عدن ديدم
چونركس چشم اودر چشم آهوی ختن ديدم

 

نمی دانم چه ها ديدم ، زخود بيخود نفهميدم

 

چمن رازينت از پايش به هنگام چميدن بود
زلبها شهد گلهاي بهشتي در چكيدن بود
به جانهاي فدائي روح در حال دميدن بود
تنش در پيرهن چون موج دريا در تپيدن بود

جواب در نگاهش بود، من چيزی نفهميدم

زچاك پيرهن موجي جنون اور نمايان بود
زروی قرص ماهش جان مجنونان به پايان بود
هلال طاق ابرويش عبادتگاه محراب خدايان بود

وجودش ايت آرامش وذلفش پريشان بود
به ما تابيد چون خورشيد،ولی اورا نميديدم

  1. سروده آمد ولی افسون شده
  2. سروده فال نیک
  3. دانلود آهنگ تنهای شبگرد از ایمان زارعی زَند
  4. دانلود آهنگ محمدرضا شفیعی آلزایمر

صفحه5 از8

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

ویکی ویزیت هیچگونه مسئولیتی در قبال صحت یا عدم صحت اطلاعات اشاره شده ندارد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، مغایرت و یا سوء استفاده در خصوص اطلاعات درج شده می توانید از طریق ایمیل info [at] wikivisit [dot] ir موضوع را با ما در میان بگذارید.

© ویکی ویزیت 2021 - 2025
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ویکی ویزیت است.