ویکی‌ویزیت
  • خانه
  • کاربران
  • مشاغل
  • جست‌وجو
  • ورود/ ثبت‌نام
  1. خانه
  2. نوشته‌ها

سروده پناه

توضیحات
نوشته شده توسط: میلاد طاهرزاده
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 12 شهریور 1402
بازدید: 382

من هنوز به الکی قهرکردنهای تو عادت دارم واسه اومدن به مهمونی چشمات باز خجالت دارم من حسود نیستم ولی رو تو حس حسادت دارم اللهی پیشمرگت بشم من واسه تواز جونم سخاوت دارم من تو کلبه فقیرونه ی چوبی قلبم با تو عمارت دارم هر شب از خدا به تو پناه میبرم و درخواست اجابت دارم من رو همه چشم میبندم و کنار تو حس نجابت دارم اگه چشام روزی تو چشمات باز نشه من روزو شب حس اسارت دارم

سروده خیره

توضیحات
نوشته شده توسط: میلاد طاهرزاده
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 12 شهریور 1402
بازدید: 378
نشستم پای هفت ساله خوش آب و رنگش آخر دیدم سرکه بود بی گناه افتادم تو ی مخمصه ک اومدنش گریه بود موندنش گریه بود حتی رفتنشم گریه بود قرار نشد با یه بی قراری بزنی زیر قرارت خودت ببری بدوزی کنیش بهونه ی فرارت باز منو د ِل تنگ و تنهایی و یه شعر جدید باز منو تسبیح تبرک اقا امام رضا تو دردونه ی حدید باز منو رنج و سزا در این مدت مدید باز منو تنهاییم که احدی آن را ندید باز منو درویشی و کمبود محبت باز منو سرپوشی تو تندیس منبت باز من صید شدن در این آب گل آلود باز من دیده شدم در این ُبحت مه آلود دوش تصویر تو را دیدمو به خوابی عمیق خیره شدم همچو ابر بهاری گریستم و باریدمو تیره شدم باز منو در بیداری خوابیدن باز منو دورادور تو را پاییدن باز منو پاییز،خسته از این بی گناه زاییدن باز منو گونه ی خیس و چشمی سرازیر از بی ثمر نالیدن باز من ماندم و من ..... منه صیقل روح... به ولله که خود بریدم از این همه سابیدن
 

سروده شاطر

توضیحات
نوشته شده توسط: میلاد طاهرزاده
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 12 شهریور 1402
بازدید: 382

باز برگه سفیدی گیرم امد کردمش همچو ذغال باز شب شدو سیگار روی سیگار. سوال پشت سوال ک روزگار از چ با من اینچنین کرد از حرص چ بود بلور جوانیم ک اینطور شکست .مگرارث که بود بارها به او گفتم ما نیستیم از یک خمیر جوابم به سوالت را ببین اصلا ندارد یک ضمیر بر آب و دانت لعنت.جایی دگر دام گذار نام مریضت بر نامی دگر نام گذار در کوی کسی رو کز تو ریشه ای خشک شده دارد به جای گردن خم پیش رویت دستی مشت شده دارد پیوسته گریختمو گریختم تا اخر بمن وصل شد قاتل هرساعت و ثانیه ام قاتل یک نسل شد پذیرفتم ک تقدیرم اینست باید ک با او ما شوم در آن سیاه چال ترسناک سکوت بایدم تا جا شوم پرسید آن ک این غزل کرده مجهول کیست ان ک تو اینچنین کرده مجبور بود گفتمش آنکه، او خواندمش منظورم غم است آنکه ک به ماتم کرده محکومم غم است قول دادمش میرسد روزی ذره ذره، تو را از خودم میکاهم اما نوبتم رسید ناخوداگاه به شاطر گفتم ک یکی هستم ولی دوتا میخواهم....

سروده راهبندان

توضیحات
نوشته شده توسط: میلاد طاهرزاده
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 12 شهریور 1402
بازدید: 397

من ناگزیر افتاده دراینجام تو کجا آمده ای گویی از پس ظلمت به ضحا آمده ای در جولانگه درد کس نبود تار مرا پود کند اخرین سیگار غمم را کمکم دود کند هر ک آمد مثلا حال بدم خوب کند پی این بودک چطور از کم وبیش سود کند حال تو کجا آمده ای ؟ حال چ سوالی داری ؟ حال ک دیدی سرو زیرم پس ب چ میپنداری ؟ تو ک از روز ازل همواره بمن تاخته ای ازتنم آیینه ی عبرت پیش روی همه انداخته ای هر زمان هم گله کردم گفتی تو یک تافته جدا بافته ای هر چ هم رقم خورد برایت خود ب خود ساخته ای حالم شبیه به مجروحیست میان راهبندان دلم محبت میخاهد اما ن محبتی شبیه ب سرای سالمندان حال تو کجا امده ای حال ک امده ای بیا از نونوارم کن غرورم پس بده سربلند میان انزارم کن بیاو دستم بگیر مرا خارج ز این متروکه کن یا ک سر اصل مطلب برو پرونده ام مختومه کن

سروده دارکوب

توضیحات
نوشته شده توسط: میلاد طاهرزاده
دسته: نوشته‌ها
منتشر شده در 12 شهریور 1402
بازدید: 387
مرا گفت مژده ای یار آمدم بر تنهایت خاتم نهم مست و مدهوشت کنم منتش را بر سر حاتم نهم مرا گفت ازاین پس شبهایت زود میشمارم آن غم ک بگرفته گریبانت ب رود میسپارم گفت آمدم تاجرعه ای محبت دراین چهارچوب کنم امدم تا لانه ات دور از زمزمه ی این همه دارکوب کنم از او در دلم نهالی از رفاقت از صداقت کاشتم غبطه خوردم ای کاش پیش از این بااو حکایت داشتم مرا گفت انچه یافتیم گر طلا بود مال تو گرچه برداشتیم وبلا بود مال من درآغاز مسیر تا ب پایان راه هموار پای تو گر پستی وبلندی پیش رو بود پای من اما حیف مژده هایش به خواب خرگوشی شباهت داشت دیری نگذشت ک از هر چیز و ناچیزم شکایت داشت وعده هایش پوچ بود او با امدنش فقط در دلم ماتم گذاشت انجا ک نباید درست در بدترین جای ماجرا قالم گزاشت حیفِ آن جاده که پا ب پای هم در او رد کاشتیم متاسفم برای روزگارانی ک به هم ربط داشتیم
 
  1. مرا بي شعله روشن كن
  2. غنچه ها تاراج باد
  3. تنيده اي به رخش دل به مهرو با محبتي
  4. دنياي پراكنده چو اكنده توراست

صفحه3 از8

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

ویکی ویزیت هیچگونه مسئولیتی در قبال صحت یا عدم صحت اطلاعات اشاره شده ندارد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، مغایرت و یا سوء استفاده در خصوص اطلاعات درج شده می توانید از طریق ایمیل info [at] wikivisit [dot] ir موضوع را با ما در میان بگذارید.

© ویکی ویزیت 2021 - 2025
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ویکی ویزیت است.